نتايج يک پژوهش که در ۶ ماهه دوم سال ۹۴ انجام شده، نشان ميدهد« ازدواج اجباري، نداشتن علاقه، بيکاري، اعتياد مرد، خيانت يکي از زوجين، بيماري رواني، تفاوت سني زياد زوجين، خشونت و نداشتن فرزند» از عوامل و دلايل طلاق توافقي است.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، «شهربان محرابي» عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد واحد کهنوج، «زهرا ناصري»کارشناس ارشد مشاوره و «حسين سنجري» کارشناس ارشد روانشناسي با هدف بررسي ويژگيهاي جمعيت شناختي مراجعهکنندگان طلاق توافقي و عوامل زمينه ساز اين طلاق، تحقيقي توصيفي و مقطعي را انجام دادهاند.
جامعه آماري اين تحقيق را تمام زنان و مردان متقاضي طلاق توافقي شهر جيرفت در شش ماه دوم سال 1394 تشکيل ميدهند و نمونه مورد مطالعه 30 زوج (30 زوج و 30 مرد) ارجاع داده شده به يکي از مراکز مشاوره هستند.
براي جمعآوري دادههاي پژوهش از يک پرسشنامه شامل اطلاعات جمعيتشناختي و مصاحبه با زوجين استفاده شده است. پرسشنامه جمعيتشناختي اين تحقيق نيز شامل سن، تحصيلات، شغل، مدت ازدواج، نحوه تأهل و تعداد فرزندان بود.
وش مصاحبه بدين صورت بود که زوجين با هم در جلسه مشترک به بحث در مورد دلايل درخواست براي طلاق توافقي ميپرداختند و سپس هر کدام در يک جلسه انفرادي شرکت ميکردند و مشاور با توجه به مسائل مطرح شده توسط زوجين عامل اصلي طلاق را براي هر زوج مشخص ميکرد.
يافتههاي اين پژوهش نشان ميدهد که از 30 زوج مراجعهکننده براي طلاق توافقي، ميانگين سن زنان حداقل 16 و حداکثر 36 و ميانگين سن مردان حداقل 22 و حداکثر 57 سال و تفاوت سني زوجين به طور ميانگين 6 سال است. همچنين بر اساس يافتههاي اين تحقيق، ميانگين مدت ازدواج زوجهاي متقاضي طلاق توافقي، 5 سال بود.
از مجموع زوجهايي که در 6 ماهه دوم سال 94 براي طلاق توافقي در شهر جيرفت اقدام کردند، نزديک 17 درصد در ايام عقد و 83 درصد نيز در ايام زوجيت، درخواست طلاق توافقي داشتند.
تحقيق انجام شده نشان ميدهد که از 30 زوج متقاضي طلاق توافقي، 10 درصد بيسواد، 23 درصد داراي تحصيلات سيکل، 57 درصد ديپلم و 10 درصد نيز تحصيلات دانشگاهي داشتند. همچنين بر اساس يافتههاي اين پژوهش، حدود 87 درصد زنان متقاضي طلاق، خانهدار و 23 درصد نيز کارمند بودند.
در بين مردان متقاضي طلاق توافقي نيز، 3 درصد کارمند، 77 درصد داراي شغل آزاد و 20 درصد نيز بيکار بودند.
بر اساس جدول فراواني و درصد دلايل طلاق توافقي، ازدواج اجباري و عدم علاقه با 20 درصد، بيکاري 20 درصد، اعتياد مرد 13 درصد، خيانت يکي از زوجين 13 درصد، بيماري رواني 13 درصد، تفاوت سني زياد 10 درصد، خشونت و آزار و اذيت 7 درصد و نداشتن فرزند با 3 درصد به ترتيب بيشترين و کمترين فراواني را داشتند.
اطلاعات جمعيتشناختي زوجهاي در آستانه طلاق توافقي نشان داد که اين زوج ها از لحاظ تمام متغيرهايي که فرد را مستعد طلاق ميکند مانند سن پايين، تحصيلات پايين، شاغل نبودن زنان و نداشتن شغلهاي ثابت و درآمد مشخص مردان، تفاوت سني زياد و طول مدت کم ازدواج، آمادگي طلاق را دارند و همين عوامل آنها را مستعد طلاق توافقي کرده است.
همچنين درباره عوامل طلاق زوجين به ترتيب ازدواج اجباري و عدم علاقه يک يا هر دو زوجين و بيکاري مرد و مسائل مالي ناشي از آن با 40 درصد بيشترين دليل طلاق زوجين بوده است.
ازدواج اجباري و عدم علاقه يکي از بيشترين موارد طلاق در دوران عقد است و بيکاري و مسائل مالي نيز از مهم ترين دلايل طلاق توافقي در ايام زندگي مشترک به شمار ميرود.
يافتههاي اين پژوهش ميتواند کاربردهاي زيادي براي مشاوران ازدواج و خانواده داشته باشد. مشاوران بايد به عوامل مهمي که در ثبات يا عدم ثبات ازدواج نقش دارند توجه کرده و در مشاورههاي قبل از ازدواج، جوانان و خانوادهها را نسبت به اين عوامل آگاه کنند.
همچنين از آنجا که يکي از مهمترين دلايل طلاق توافقي عدم علاقه زوجين به يکديگر يا ازدواج اجباري است به خانوادهها توصيه ميشود قبل از ازدواج به خواستهها و علاقمندي فرزندانشان توجه بيشتري نشان دهند و شرايطي فراهم کنند تا فرزندان با شناخت بيشتري، شريک زندگي خود را انتخاب کنند.
منبع:تسنيم